غزل شیطون
این غزل خانوم شیطون، وقتی در خوردن لواشک و ترشی زیاده روی میکنه و ممانعت منو میبینه، با استفاده از صندلی، به خواسته هاش میرسه اما در این لحظه فکرشم نمیکرد، مامانش از پشت داره نگاهش میکنه بهش هیچی نگفتم تا دستپاچه نشه و از روی صندلی نیافته امّا با فلش دوربین ، حضور منو فهمید ...
نویسنده :
مامان غزل و سحر جون
23:01